من نسبت به نقشی که گروههای اسلامگرا هم اکنون در صحنهی سیاسی مصر ایفا میکنند مقداری تردید دارم منظورم دقیقاً سلفیها و صوفیها هستند.
من، اشتیاق شدید و شور و هیجان آنان را برای اثبات حضورشان در این صحنه درک میکنم چرا که دهها سال بود آنان از چنین صحنهای دور نگه داشته شده و مورد اهانت قرار میگرفتند.
اما بین اثبات حضور در عرصهی سیاسی به عنوان یک نیروی توانمند رأی دهنده و بین وارد شدن در سیاسی کاری و رفتن به عمق بازیهای سیاسی با پیچیدگیها و قواعد متفاوت آن فرق قائل هستم. در این فرق گذاری الگوی جنبش نور در ترکیه به ذهن میآید که در دههی پنجاه قرن گذشته میلادی ظهور کرده و مؤسس آن بدیع الزمان سعید نورسی (متوفی به سال 1960) بود که ریشههای صوفی گرایانه(نقشبندیه) داشت و هم اکنون از مهمترین نیروهای رأیدهنده در آنجاست.
اما شنیده نشده است که حزب نور یک حزب سیاسی باشد و برای انتخابات نامزد معرفی کند؛ بلکه این حزب از آغاز تأسیس به موضوع تربیت و تعلیم همّت گماشت تا جایی که پس از گسترش یافتن در ترکیه تلاش کرد تا در خارج از کشور از آمریکا تا مرکز آسیا و حتی در یمن و نیجریه مدرسه تأسیس کنند هم اکنون این حزب بیش از 1000 مدرسهی نمونه در نقاط مختلف جهان دارد که کاری با سیاست ترکیه نداشتهاند و همّ و غمّ آنان فقط یک چیز بوده است و آن اینکه در هر انتخابات فرد صالح را تأیید کرده و به وی رأی دهند.
در نتیجه نقش آنها در عرصهی سیاست همواره مثبت بوده و توفیق بیشتر و مهمتر آنان در زمینهی آموزش میباشد دیدگاههای منتقدانهی من دربارهی فعالیتهای گروههای اسلامگرای در سه محور خلاصه میشود:
1- شور و هیجان آنان (کشیده شدن آنان) به طرف احزاب سیاسی و واماندن از اقدامات اجتماعی و فعالیتهای مردمی که مستقیماً در خدمت مردم است؛ زیرا فرض این است که این گروهها وابسته به مکتب اسلام هستند که پیام رحمتی است برای جهانیان و نباید اینگونه باشد که این گروهها دروازههای رحمت را رها کنند تا خود و نیروهای خود را صرف تشکیلات حزبی و انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری و ائتلافهایی کنند که رقابتهای سیاسی در شرایط مختلف آنها را ایجاب میکند؛ به نظر من الجمعیّة الشرعیه (مجمع رعایت شرع) که در سال 1912 در مصر تأسیس شد الگویی مناسب برای اندیشهای است که من به آن دعوت میکنم.
زیرا این مجمع از آغاز تأسیس این گزینه را انتخاب کرده است که انرژی خود را صرف دعوت دینی و کارهای خیریه بکند. در 50 سال اخیر این مجمع به سراغ خدمات رفاهی رفته است و مراکز طبی تخصصی را تأسیس کرده که 650 مرکز نگهداری کودکان نارس و یک بیمارستان بزرگ مخصوص سوختگی و غدد از آن جمله است.
همچنان که 360 ایستگاه تصفیهی آب شرب و 24 نانوایی در سرتاسر مصر تأسیس کرده است که روزانه هرکدام 6 هزار نان مجانی در میان مردم تقسیم میکنند علاوه بر آن یک طرح بزرگ توسعه دامداری دارند که به ویژه در روستاهای فقیر فعالیت میکنند.
آموزش و ریشهکن کردن بیسوادی، بهداشت و نظافت عمومی و فعالیتهای تعاونی و اشتغالزایی و آموزش فنی و حرفهای و سرپرستی کودکان و آوارگان و کارهای دیگری که مستقیماً مشکل مردم محسوب میشود و از نظر بیشتر گروههای اسلامی دورمانده و به آن اهمیت ندادند در حالی که دولت نیز نتوانسته به طور مطلوب این کارها را انجام دهد و اجازه داده تا سازمانهای خارجی در این زمینه هر کاری انجام دهند و هر نوع بهرهبرداری را بکنند.
2- نکته دوم این است که گروههای سلفی و صوفیه وقتی به سراغ کار سیاسی میروند به تجربهای پای میگذارند که قبلاً سابقهای در آن نداشتند و تجربهی کافی برای ورود به آن را ندارند. اینها دعوتگر هستند نه سیاستمدار و فرق این دو بسیار است بیشتر دعوتگران به حقیقتها توجه دارند، اما سیاستمداران همیشه نگران واقعیتها هستند گروه نخست مطلقگرا هستند، اما گروه دیگر به امور نسبی توجه دارند. دعوتگران چنانکه گفته میشود دست در آب سرد دارند و با سفید و سیاه سر و کله میزنند؛ اما سیاستمداران دست در آب جوش دارند و از آنان انتظار میرود که همواره منطقهی خاکستری را مورد نظر قرار دهند ولی به هر صورت این عیب نیست که یک نفر دعوتگر باشد، اما عیب آن است که چنین باشد ولی خود را در عمق سیاست پرتاب کند؛ زیرا در چنین حالتی آنچه را که در آن مهارت دارد را ترک کرده و در کاری وارد میشود که مهارتی در آن ندارد، میدانم که اصولگرایان شرط میکنند که یک مجتهد باید عارف به زمان خویش باشد و حقایق و ماهیت حوادث پیرامون خود را بشناسد، اما چه کسی گفته است که همهی دعوتگران از سلفی گرفته تا صوفیه مجتهد هستند.
من در روزنامهها میخوانم و در کانالهای تلویزیونی میبینم و میشنوم که با شور و اشتیاق تمام از حاکم کردن خداوند و قانون خدا سخن میگویند. هیچ یک از مؤمنان در این زمینه مخالف نیستند والّا یکی از ضرورتهای دین را منکر شده اند اما وقتی یک دعوتگر این سخن را میگوید یک سیاستمدار مؤمن میپرسد چگونه و چه وقت و چه کسی باید این کار را انجام دهد و اولویتهایی که باید به آن متعهد باشد چیست و اموری که در این اولویتها میگنجد کدام است و چه معادلههایی در این زمینه نیاز است؟ قانون شرعی ضرورتها ممنوعیتها را مجاز میکند باعث میشود موقتاً بپذیریم گناه کوچکتر ما را از واقع شدن در گناه بزرگتر محفوظ میدارد... و دیگر جزئیاتی که یک سیاستمدار به آن میپردازد و در آن غرق میشود و در حالی که یک دعوتگر معمولاً به آن نمیپردازد.
3- نکته سومی که باعث میشود من از ورود دعوتگران به صحنهی سیاست نگران باشم این است که گفتمان آنان حداقل تحصیلکردهها را میترساند و آنان را نه تنها از آن گروه و جماعت بلکه از آن جریان اسلامگرا متنفر میسازد. بنابراین ضرر این کار از نفع آن بیشتر است.
علاوه بر آن ما در صدد رسیدن به تبلیغات نظارت کننده و در کمیننشسته هستیم که به محض اینکه با لغزش یا نظر اشتباه مواجه شود آن را بزرگ میکند و به یک مصیبت مهینی و ملی تبدیل میسازد که همگان از آن سخن میگویند و بازتاب آن در همه جا میپیچد و باعث میشود از هر چیزی که در تیتر روزنامهها و برنامههای گفتگوی تلویزیون ، اسلامی و دینی است بترسند. من میدانم که همهی سلفیها با هم یکسان نیستند همانطور که صوفیها نیز فاصلهی زیادی با هم دارند و همه را به یک چوب راندن میتواند به آنان ظلم کند همانطور که اگر موضعگیری سلفیها را به همهی مسلمانان نسبت دهیم به مسلمانان ظلم کردهایم اما اگر هر کس به راه خود برود و خود را وارد راه دیگران نکند از همهی این مشکلات دوری خواهیم جست.
نظرات
محمد مرادی
23 دی 1390 - 05:12خداوند متعال به استاد فهمی هویدی بزرگ و همچمین کاک محمد جهانگیری جزای خیر دهد. براستی که موفقیت اسلام گراهای مصر با هر نام و نشانی مایه بسی مباهات است و از خداوند بزرگ می خواهیم آنان را در مسیر خدمت به خلق و دین خدا روز به روز موفق و منصور بدارد.
بدوننام
24 دی 1390 - 08:24این استدلال ها را قبلا روشنفکران برای اخوان هم مطرح ساختند ولی گوش انها بدهکار نبود . اینکه کار سیاسی یک کار تخصصی وسازوکار خود را دارد وبا سخنرانی های آتشین واحساسی فرق دارد !!